هرس و آتش زدن آشغال های باغ انار
یک چهار لیتری روغن سوخته گرفتم تا بعد از هرس باغ انار ما در لیزتپه سر ، آت آشغال های جمع شده را آتش بزنم. این باغ چندسال بود که هرس نشده بود و تنه های خشک زیادی داشت. کار چند روز بود. یک روز بعد از پایان کار چهارلیتری و بطری آب را همانجا گذاشتم که فردا دوباره کار را از سر بگیریم. بارانی شد و دوسه روز بعدش رفتم.
سرشاخه ها و خارهای جمع شده را خواستم آتش بزنم. بسراغ روغن سوخته رفتم تا از آن استفاده کنم. با کمال تعجب دیدم چهارلیتری همونجوری سرجایش هست و سرشم محکم بسته هست و اما دریغ از یک قطره روغن سوخته!.
بسختی آتش روشن کردم و آشغال ها را سوزاندم. امّا یادم آمد که این آدم کی بود که روغن سوخته را هم با خودش برد!.
دوستان گرامی ، اوّل اینکه هیچکس چنین حقی نداره که بره تو زمین مردم و سرک بکشه. دوّم اینکه اگر دست بر قضا یک وقتی نیازی به روغن سوخته و امثالهم در زمین مردم پیدا کردید ، با انصاف باشید و همه را یکجا نبرید. هر کس هر چیزی در زمین ها قرار میده ، حتماً برایش یک برنامه ای داره. شما بی اجازه نرید و برنامه هایش را بهم نزنید. حتی آدم ی هم میخواد بکنه باید با انصاف باشه. کلاً ی اصلاً خوب نیست ، امّا میگن ای قدیم هم اینقد بی انصاف نبودند. خدا آخر عاقبت همه ما را بخیر کنه. آمین.
دو کلیپ:
درباره این سایت